گمان مبر که من آرام و رام میمیرم
من آتشم که عدو را به کام میگیرم
طلایه دار طلوعم،ستاره سحرم
طراوت سخن و فتح آیه ی ظفرم
به سان مرغ قفس مانده دل به پرواز است
برای یاری حق گشته پر زخون جگرم
هزار بار اگر آیم و شوم مایوس
به لطف و مرحمت حق،کنون بود نظرم
نگشته سست اراده،اگرچه معیوبم
چرا که عشق حسینی کنون زده به سرم
دهید اذن جهادش برادران عزیز
که رو به کوی شهادت،مصمم سفرم
اگر کنی ز حقیر سلب افتخار ابد
به روی صفحه تاریخ محو میشود اثرم
ایا امام زمان،حجت خدای کریم
قسم به روح بهشتی و خون باهنرم
طلب نما ز خدا حاجت فروزان را
برای گفتن لبیک،همیشه منتظرم
»ملاحافظ«