گوشه ای از اوضاع بد قبل انقلاب در اشکنان
یاد دارم من از دوران قبل از انقلاب
رنج بی آبی بگویم یا که از راه خراب
شمّه ای از راه بشنیدی ،گویم من ز آب
در فلاکت زندگی کردن همه دل ها کباب
من خودم شاهد بُدَم در آن زمان مرگبار
ساعت یک بود،گشتیم جمله بر ماشین سوار
الغرض رفتیم ورفتیم تا که شد روزی دگر
ساعت یازده روز بود که شدیم وارد لار
خواهران ما برای شستن رخت ولباس
دسته دسته جمع میگشتند با حال فگار
یا به رود خانهبرفتند یا به تنگاب ها
صبح میرفتند،شب برمیگشتند بیماروار
»ملا حافظ«